
آخر سال است و بی جیره مواجب مانده ایم باز هم در کار خود از هر جوانب مانده ایم هر چقدری که صلاح ماست آن را لطف کن دست خالی در پی لطفی مناسب مانده ایم غالبا با گریه ما احساس سیری میکنیم چند وقتی می شود بی قوت غالب مانده ایم پای ما امسال […]
لطفت دوباره حال مرا رو به راه کرد رحمی به حال این دل بی سرپناه کرد این دوریِ مسیر دلم از دل شما دیدی چطور روز و شبم را تباه کرد؟! دنبالِ نفس رفتن من آخرش مرا… …در دیدگانِ فاطمیت روسیاه کرد از روز اولی که وجود آمدم خدا من را غلام زاد و تو […]