
کیست زینب آسمان در مَحضَرَش اُفتاده است پیشِ او خورشید با خاکسترش اُفتاده است شام چیزی نیست تا ویران کُنَد با خطبه اش بالِ عزرائیل پایِ شَهپَرَش اُفتاده است چادرش را می تکاند می تکاند کوفه را کیست زینب کوفه یادِ حیدرش اُفتاده است می کَنَد از جا زمینِ شام را با کاخها راهِ مولا […]
هنگامه ی وصال من و دلبرم شده این الحسین زمزمه آخرم شده چشمم به راه مانده کجایی عزیز من پیراهن تو گرمی بال و پرم شده از گریه پینه بسته دگر چشم های من عالم سیاه پیش دو چشم ترم شده موی سپید و قد کمانم چه دیدنی ست غم های کربلاست چنین یاورم شده […]
ساکنان نُه فلک حیران ز کار زینب است در سما فوج ملائک با شعار زینب است ای سلیمان از چه مینازی به جاه و حشمتت صد هزاران چون سلیمان ریزه خوار زینب است نهضت سرخ حسینی پایدار از نام اوست سکۀ صبر و متانت با عیار زینب است عزت دخت علی بین، همت زینب نگر […]
عاشق شدیم و عاشق حیران ما شدند قومی اسیر زلف پریشان ما شدند آن قدر عاشقیم که عشاق روزگار مبهوت اشتیاق گریبان ما شدند روح القدس شدیم و تمامی شاعران گرم غزل سرایی دیوان ما شدند یوسف شدیم و بهر تماشای حال ما صدها عزیز راهی زندان ما شدند آن قدر آمدیم و مسلمان او […]