
توسل به حضرت رقیه بنت الحسین علیهماالسلام تا خریدار تویی ناله ی مستانه کنیم سر بازار غمت، گریه چو دیوانه کنیم ما که از چشمه ی فیّاض، گ هر می نوشیم کِی تمنّای وصال لب پیمانه کنیم؟ صحبت از جام بلای تو که آید به میان ننگ بر ما طلب باده ی بیگانه کنیم ما […]
سخت است وقتی روضه وصف دختری باشد حالا تصور کن به دستش هم، سری باشد حالا تصور کن که آن سر، ماهِ خون رنگی در هالهای از گیسویی خاکستری باشد دختر دلش پر میکشد، بابا که میآید، موهای شانه کردهاش در معجری باشد ای کاش میشد بر تنش پیراهنی زیبا … یا لااقل پیراهن سالمتری […]
به خواب دیده ام امشب قرار می آید خزان عمر مرا هم بهار میآید شنیدهام به تلافیِ بوسهی گودال برای دلخوشیام بیقرار میآید بیا بساط پذیراییام همه جور است همیشه شَه به سراغ ندار میآید اگرچه یکیک انگشتها ز کار افتاد برای شانهزدن که به کار میآید چنان ز ترس زمین خوردهام که در گوشم […]
تو را آورده ام اینجا که مهمان خودم باشی شب آخر روی زلف پریشان خودم باشی من ازتاریکی شب های این ویرانه می ترسم تو را آورده ام خورشید تابان خودم باشی فراقت گرچه نابینام کرده بازمی ارزد که یوسف باشی و در راه کنعان خودم باشی پدرنزدیک بود امشب کنیزخانه ای […]