
دلِ من غرق تمناست بیا برگردیم عاشقی با تو چه زیباست بیا برگردیم سرزمینی که تورا عاقبت از من گیرد آری ای یار همین جاست بیا برگردیم بین هر خیمه که رفتیم جگرم سوخت حسین همه جا ناله ی زهراست بیا برگردیم حیف از حنجر ششماهه که تیرش بزنند حرمله روبه روی ماست بیا برگردیم […]
کاروان لحظه لحظه نزدیک است در حوالّی دشت ،دشت بلا وعده گاه خدا همین باشد این زمین هست،قبله،کرب و بلا دلهره موج می زند در دشت وَ سکوتی که پُر ز مفهوم است بوی ماتم وزد از این صحرا اهل خیمه به ناله محکوم است قصّه غربتت مرا کشته نخل غم را ببین چه […]
من به پای دوست در این سرزمین سر می دهم در ره یار آن چه دارم خشک یا تر می دهم همره من سالخورد و شیرخوارست و جوان پاکبازم در وفا هستی سراسر می دهم من طَلایه دارم و از بهر اِحیای قیام پرچم تبلیغ را تحویل خواهر می دهم گر که رنگین شد رُخم […]
ای مرا از لحظه دیدار تاج سر حسین هم برادر بودی و هم یار هم یاور حسین هر کجا بردی مرا خرسند می بودم ولی این سفر بی تابم و محزونم و مضطر حسین این بیابان بوی هجران و غم و خون می دهد روی برگردان از این صحرای غم پرور حسین گر ندارد کربلا […]
با احتیاط لاله ی ما را پیاده کن عباس جان، سه ساله ی ما را پیاده کن با احتیاط بار حرم را زمین گذار زانو بزن وقار حرم را زمین گذار با احتیاط تا که نیفتد ستاره ای می ترسم آن که گیر کند گوشواره ای چشم مخدرات به […]