
پایان ماه روضه شده، غم گرفته ام هیئت تمام گشته و ماتم گرفته ام بعد از دو ماه گرفت صدا های ذاکران تازه دلم شکسته شده دم گرفته ام بعد از دو ماه که در مطبت هستم ای طبیب از درد عشق گفتم و مرهم گرفته ام مرهم برای درد دلم اشک روضه بود اینگونه […]
گفتم که عمر ماه صفر رو به آخر است | بند اول گفتم که عمر ماه صفر رو به آخر است دیدم شروع محشر کبرای دیگر است گردون شده سیاه و فضا پر زدود و آه تاریک تر ز عرصه تاریک محشر است گرد ملال بر رخ اسلام و مسلمین اشک عزا به دیده زهرای […]
گرچه از دست خودم یه خرده دلخور اومدم راستش و بخواى برا عرض تشکر اومدم نه گداىِ خوبیَم نه عاشقى خوب بلدم اومدم ده شب عزاداریمو تحویلت بدم یه دهه سینه زنى و گریه هرچى بود گذشت شب هفتمى که چشم به راش بودم چه زود گذشت به صدام تو روضه جون تازه دادى مهربون […]
ما چشم به احسان کریمان داریم شوق نمک خوان کریمان داریم در سفره ی خود نان کریمان داریم با رزق کریمان چو بسازیم همه از خلق همیشه بی نیازیم همه امشب که گداییم، گدای دو کریم سرگرم عزاییم، عزای دو کریم در خیمه ی حزن بچه های دو کریم با فاطمه یا محمدا می گوییم […]
ای مدینه آفتاب حسن سرمد را چه کردی؟ آن خدایی عبد آن عبد مؤیّد را چه کردی؟ جان جان عالم ایجاد احمد را چه کردی؟ از چه خاموشی بگو آخر محمّد (ص) را چه کردی؟ جا به زیر خاک دادی روح روح انبیا را آنکه بار خلق را بر دوش خود می برد چون شد؟ […]
ز جا برخیز مادر! شور محشر را بپرس از من نه، عاشورای از محشر سیه تر را بپرس از من زصحرای بلا با داغ هجده لاله می آیم به خون غلطیدن گل های پرپر را بپرس از من به این پیراهن صد پارۀ خونین نگاهی کن شمار زخم های جسم بی سر را بپرس از […]
به مناسبت رحلت پیامبر صلوات الله علیه خاتم الانبیا رسول خدا که جهانش هزار بار فدا کـرد اعـلام بـر سر منبر به خلایق ز اصـغر و اکبر که من ای مسلمینِ نیک خصال دیدم آزارها به بیست و سه سال کردهام روز و شب حمایتتان سنگ خوردم پی هدایتتان ساحرم خواندهاید و جادوگر بـر […]