
مولای جمعه های معطر بیا بیا خورشید نسل های مطهر بیا بیا ما دل به جذبه های نگاه تو بسته ایم تکرار عشق های مکرر بیا بیا ای وارث تمام مواریث انبیا سوگند بر عبای پیمبر بیا بیا قرآن پاره پاره ی ما روی خاک هاست آقا به دست بسته ی حیدر بیا بیا باران […]
دیدم آن حالات شوق و شور را در میان چهره هاشان نور را در هوای عاشقی پر می زدند تا خدا با گریه معبر می زدند در دل شب با نوا و زمزمه ذکرشان “یافاطمه ” ” یا فاطمه ” بین چهره عکس یک لبخند بود همه ی هستیّ شان سربند بود از همه افلاک […]
من که رو سیاهم یا کریم و یا رب غرق در گناهم یا کریم و یا رب سیل اشک و آهم یا کریم و یا رب گشته سد راهم یا کریم و یا رب یا کریم و یا رب من هر آن چه هستم بنده تو هستم هر چه عهد بستم ای خدا شکستم هستی […]
از خدا آمده ام تا به خدا برگردم پس چرا از سفر کرب و بلا برگردم می روم پشت سرم آب نریز ای مادر وطن مادری آنجاست چرا برگردم من به پابوسی آن سرور بی سر بروم وای اگر از حرمش بی سروپا برگردم کفن و چادر و انگشتر سوغاتم نیست بگذارید که با شرم […]