
نفس به جان غزل ها دمیده شد امشب
جنون به مرز تماشا کشیده شد امشب
همینکه صحنه ی این عقددیده شد امشب
ندا رسید که:عشق آفریده شد امشب
((معاشران گره از زلف یار باز کنید))*
به سمت فاطمه(سلام الله علیها)وشوهرش نمازکنید
زمان بخشش هر اشتباه آمده است
شب سیاه به پایان راه آمده است
به شام تار هوای پگاه آمده است
شب عروسی خورشیدوماه آمده است
((دلت به وصل گل ای بلبل صبا خوش باد))*
که غنچه گل شده با نغمه ی مبارکباد
شب وصال دودلداده ودو دلبند است
به این دلیل دل کل خلق خرسند است
لب رسول ازاین عقد غرق لبخند است
و عاقد علی(علیه السلام)وفاطمه(سلام الله علیها)خداوند است
((سرود مجلس امشب فلک به رقص آرد))*
ازآسمان گل یاس و سپیده می بارد
به سررسید زمان،لحظه های آخر شد
همینکه صورتش از پشت پرده ظاهرشد
خداقصیده به مدحش نوشت و شاعر شد
وهرکه شعر مرا خواند،گفت ؛کافرشد
((نصیحت همه عالم به گوش من باد است))*
شب عروسیتان هو کشیدن آزاد است
دونیمه شد شب معراج سیب پیغمبر(صل الله علیه و آله)
که نیم آن شده زهرا(سلام الله علیها)ونیم باحیدر(علیه السلام)
ولی رساند خدا این دورا به همدیگر
زبان شاعرازاین وصف لال شد دیگر
((به پیر میکده گفتم که چیست راه نجات؟))*
بلند گفت؛به زهرا(سلام الله علیها)ومرتضی(علیه السلام)صلوات
* : مصرع های داخل گیومه وامی از حضرت حافظ هستند.
مجتبی خرسندی-