
چهره ها با اشک زیبا می شود
عشق با تصویر معنا می شود
عشق یعنی دل سپردن در الست
از می وصل الهی مست مست
عشق یعنی ذکر ناموس خدا
یا علی گفتن به زیر دست و پا
فاطمه یا فاطمه یا فاطمه
عشق یعنی جلوه صبر خدا
شرم ایوب نبی از مرتضی
عشق بر دلها شهامت می دهد
عشق بر غمها حلاوت می دهد
عشق بر دلداده فرمان می دهد
عاشق جان داده را جان می دهد
عشق باعث شد که دل سامان گرفت
پشت درب خانه زهرا جان گرفت
عشق یعنی انقلاب فاطمه
از کبودی چشم خواب فاطمه
عشق یعنی عشق ناب فاطمه
بیت الاحزان خراب فاطمه
عشق یعنی صحبت بی واهمه
حیدر در بند پیش فاطمه
آنکه خود مرد دلیر جنگ بود
دستگیر فرقه ای صد رنگ بود
عشق یعنی غسل زیر ییرهن
دست بیرون کردن از زیر کفن
عشق یعنی صبر در هنگام خشم
عشق یعنی جای سیلی روی چشم
عشق یعنی قلب چون آیینه ای
جای میخ در به روی سینه ای
عشق یعنی انتظار منتظر
سینه ای مجروح از مسمار در
عشق یعنی گریه های حیدری
دختری دنبال نعش مادری
عشق یعنی طاعت جان آفرین
رد خون سینه بر روی زمین
دنبال حیدر می دوید
از سینه اش خون می چکید
شکر خدا زینب ندید
شکر خدا زینب ندید
زینب نگاهش بر در است
در ذکر مادر مادراست
بگرفته او دامان من
زهرای من زهرای من
بودی چراغ خانه ام
تاریک شد کاشانه ام
در بین آن دیوار و در
دادی تو شش ماهه پسر
ای گل یاس کبود مر تضی
ای تمام تار و پود مرتضی
ای همه بود و نبود مرتضی
ای تمامی وجود مرتضی
خانه را عاری ز خوشحالی مکن
یار من پشت مرا خالی مکن
ای تمام عشق ای خونین جگر
یا بمان یا که مرا با خود ببر
ای تمام عشق بانوی علی
لرزه افتاده به زانوی علی
می روی ای بحر عصمت را عروس
جای من لبهای محسن را ببوس
فاطمه یا فاطمه یا فاطمه
فاطمه چشمان خود را باز کرد
با زبان دل سخن آغاز کرد
ای همیشه هم نشین فاطمه
علی جانم علی جانم
ای امیر المومنین فاطمه
ای که غمها را عسل کردی علی
گو چرا زانو بغل کردی علی
یا علی
ای که بر ارض و سما هستی امیر
جان زهرایت سرت بالا بگیر
این دل غمدیده را زنده کن
جان من یکبار دیگر خنده کن
یاعلی
آنکه باید دل غمین باشد منم
آنکه باید اینچنین باشد منم
دل غمین و شرمگین باشد منم
خواستم یاری کنم اما نشد
ریسمان از دستهایت وا نشد
من آن شاخه گل افسرده بودم
که در نشکفتگی پژمرده بودم
زسوز سینه ام می سوزم ای کاش
که در پشت همان در مرده بودم
مغیره گر نبود در آن کشاکش
علی را من به خانه برده بودم
مدینه محشر کبری به پا بود
رسل بر گردن شیر خدا بود
دو صد گلچین و یک گل من چه گویم
گل حیدر به زیر دست و پا بود
یا علی
پدر زخم زبان بسیار خوردم
کتک از خصم بد کردار خوردم
میان کوچه های شهر سیلی
هم از دشمن هم از دیوار خوردم
پدر زهرای تو حاجت روا شد
ببین مزد رسالت چون ادا شد
ببین بازو (پهلو) و دست و سینه من
بلا گردن جون مرتضی شد
ای تربت گم گشته ات بیت الحرام انبیا
صحن بقیع خلوتت دار السلام انبیا
نام تو در موج بلا ذکر مدام انبیا
تنها نه مام احمدی مام تمام انبیا
از کوثر احسان تو لبریز جام انبیا
منم گدای فاطمه جانم فدای فاطمه