logo

من ز دربار حسین ابن علی ماهانه دارم
کي دگر چشم طمع بر مردم بیگانه دارم
تا گرفتم دست خط نوکری از مادر او
بر در دربار آن شه منصبی شاهانه دارم

جستجو
صلوات شمار
اوقات شرعی

آخرین مطالب
مطالب پر بازدید
برچسب ها
ادعیه اعلام مراسم سخنرانی و عزاداری دهه اول محرم جلسه هیئت ذاکران فاطمی اراک حاج_حسین_نیمه_وری حاج حسین نیمه وری حسین نیمه وری دعای کمیل با صدای حاج حسین نیمه وری روضه شب شهادت حضرت زهرا (س) با نوای حاج حسین نیمه وری روضه و سینه زنی آقا ابالفضل ع زمزمه روضه شب جمعه سرود مولودی امام حسن (ع) شب بیست و یکم ماه رمضان شب قدر شبهای قدر در امامزاده ها شعر شعر امام زمان شعر شهادت شعر مناجات شهادت امام علی صوت دقایقی از زمزمه و روضه حضرت زهرا س صوت مدح و مرثیه امام صادق(ع) صوت مراسم روضه و سینه زنی شب عاشورا مراسم سینه زنی مراسم شام غریبان مصلی بیت المقدس اراک مراسم شب قدر۲۳ ماه مبارک رمضان مراسم شب های قدر مراسم شب های ماه رمضان مراسم عزاداری شب شهادت حضرت زهرا (س) با نوای حاج حسین نیمه وری مشکی_پوشان_فاطمیه مولودی خوانی شب میلاد امام هادی(ع) در حرم حضرت ابالفضل مولودی خوانی شب ولادت امام حسن عسگری (ع) میلاد امام هادی نیمه وری هیئت _باب الحوائج_کوی امام علی ع کتیپ تصویری عتبات عالیات کلیپ اربعین حسینی کلیپ تصویری باب القبله امام حسین ع کلیپ تصویری روضه علی اصغرع کلیپ تصویری زمزمه مدح امیرالمومنین ع و مدح و روضه حضرت عباس ع کلیپ تصویری سینه زنی حضرت ابوالفضل ع کلیپ تصویری مدح و روضه حضرت ابالفضل ع کلیپ تصویری مدح و روضه حضرت ابوالفضل ع کلیپ جشن نیمه شعبان کلیپ فرازی از قرائت دعای پر فیض ندبه کلیپ فرازی از قرائت دعای پر فیض کمیل
بازدید شده ها
آمار سایت
  • 0
  • 95
  • 72
  • 198
  • 141
  • 1,920
  • 6,146
  • 370,208
  • 1,754,759
  • 271,167
  • 68,707
  • 3,107
  • خرداد ۵, ۱۴۰۲

منم آن گنج الهی که به ویرانه نهانم


منم آن گنج الهی که به ویرانه نهانم
گر چه طفلم به خدا بانوی ملک دو جهانم
یم رحمت شده هر قطره ای از اشک روانم
عظمت، فتح، ظفر سایه ای از قد کمانم
ابر سیلی است نقاب رخ همچون قمر من
چادر عصمت زهراست همانا به سر من

زده از پنجه دل دخت علی شانه به مویم
جای گلبوسه زهرا و حسین است به رویم
مهر را مُهر نماز آمده خاک سر کویم
گه در آغوش پدر، گاه سر دوش عمویم
پای تا سر همه آیینه زهراست وجودم
شاهدم این قد خم گشته و این روی کبودم

اشک من خون شده و در رگ دین گشته روانه
گل داغم زده در باغ دل عمه جوانه
همه جا گشته عزا خانه من خانه به خانه
شده از اجر رسالت بدنم غرق نشانه
خارها بود که می رفت فرو بر جگر من
پدرم از سر نی دید چه آمد به سر من

دم به دم بر جگرم زخم روی زخم نشسته
دلم از داغ کباب و سرم از سنگ شکسته
رخ نیلی، لب عطشان، دل خونین، تن خسته
گره از خلق گشایم به همین بازوی بسته
به رخم اشک فراق و به لبم بوده خطابه
نغمه ام یا ابتا و قفسم گشته خرابه

طوطی وحی ام و پر سوخته شام خرابم
لحظه لحظه غم هجران پدر کرده کبابم
پدر آمد دل شب گوشه ویرانه به خوابم
ریخت از دیده بسی بر ورق چهره گلابم
گفت رویت ز چه نیلی شده زهرای سه ساله
مگر از باغ فدک بوده به دست تو قباله

هر چه آمد به سرت من سر نی بودم و دیدم
آن چه را زخم زبان با جگرت کرد شنیدم
تو کتک خوردی و من بر سر نی آه کشیدم
این بلایی است که روز ازل از دوست خریدم
قاتل سنگدلم چون به تو بی واهمه می زد
دیدم انگار که سیلی به رخ فاطمه می زد

حیف از آن خواب که تبدیل به بیداری من شد
گرم از شعله دل بزم عزاداری من شد
عمه ام باز گرفتار گرفتاری من شد
نه خرابه که همه شام پر از زاری من شد
لحظه ای رفت که دلدار به دلداری ام آمد
یار رویایی ام این بار به بیداری ام آمد

شب تار و طبق نور و من و رأس بریده
من چو یک بلبل پر سوخته او چون گل چیده
گفتم ای یار سفر کرده از راه رسیده
من یتیمم ز چه رو اشک تو جاریست ز دیده
آرزویم همه این بود که روی تو ببوسم
حال بگذار که رگ های گلوی تو ببوسم

عمه جان باغ ولایت ثمر آورده برایم
عوض میوه نایاب سر آورده برایم
سر باباست که خون جگر آورده برایم
صورت غرقه به خون از سفر آورده برایم
ای نبی از دل و جان لعل لبان تو مکیده
چه کسی تیغ به رگ های گلوی تو کشیده

از همان دست که رگ های گلوی تو بریده
مانده بر یاس رخ نیلی من جای کشیده
بعد از آن ضربه جهان گشته مرا تار به دیده
یادم افتاد از آن کوچه و زهرای شهیده
زیر لب یا ابتا داشتم و زمزمه کردم
گریه بر مادر مظلومه خود فاطمه کردم

طایر وحی ام و در کنج قفس ریخت پر من
شسته شد دامن ویرانه ز اشک بصر من
کس ندانست و نداند که چه آمد به سر من
سوز “میثم” نبود جز شرری از جگر من
گریه ها عقده شده یکسره در نای گلویم
غم دل را به تو و عمه نگویم به که گویم؟