
دلواپسی
مُردم از دلواپسی بسکه پریشان خاطرم
سایه ات تا برسرم باشد خدا را شاکرم
دیگر از امروز یک لحظه مشو از من جدا
تو شبیه کعبه باش و من شبیه زائرم
در نماز شب دعا کردم نبینم داغ تو
تو سلامت باشی اما من بمیرم حاضرم
تو به فکر حنجرت باش و غم من را مخور
دختر زهرایم و در حفظ معجر ماهرم
دست خود روی سرم بگذار و یا ستار گو
بوی خاک چادر مادر گرفته چادرم
ناز کم کن ای نگار نازنینم یاحسین
ترس من این است داغت را ببینم یا حسین
قاسم نعمتی
********************
روضه امام حسین(ع)
شب شبِ اشک و تماشاست اگر بگذارند
لحظه ها با تو چه زیباست اگر بگذارند
فکر یک لحظه بدون تو شدن کابوس است
با تو هرثانیه رویاست اگر بگذارند
مثل قدش قدمش لحن پیمبروارش
روی فرزند تو زیباست اگر بگذارند
غنچه آخر چقدر آب مگر می خواهد؟
عمر طفل تو به دنیاست اگر بگذارند
ساقی ات رفته و ای کاش که او برگردد
مشک او حامل دریاست اگر بگذارند
آب مال خودشان چشم همه دلواپس
خیمه ها تشنه سقاست اگر بگذارند
قامتش اوج قیام است قیامت کرده است
قد سقای تو رعناست اگر بگذارند
سنگ ها در سخنت هم نفس هلهله ها
لحن قرآن تو گیراست اگر بگذارند
تشنه ای آه و دارد لب تو می سوزد
آب مهریه زهراست اگر بگذارند
بر دل مضطرب و منتظر خواهر تو
یک نگاه تو تسلّاست اگر بگذارند
آمد از سمت حرم گریه کنان عبدالله
مجتبای تو همین جاست اگر بگذارند
رفتی و دختر تو زمزمه دارد که کفن…
…کهنه پیراهن باباست اگر بگذارند
سید محمد رضا شرافت
*********************
روضه امام حسین(ع)
در خیمه ها صدای خدایا بلند شد
زینب برای پرسش آیا ؛ بلند شد
فریاد واحسین ؛ زاعماق سینه اش
تا گشت با خبر زقضایا بلند شد
پرسید غرق ناله که آقا چه می شود ؟
تکلیف زینبت شب فردا چه می شود؟
سجاده باز کرده ای و ناله می کُنی
باران شدی و توبه ی صد ساله می کُنی
گاهی خروج می کنی از خیمه گاه خود
خیره نگاه جانب آن چاله می کُنی
انگار این عمل ؛ عمل دل به خواه توست
این تکّه از زمین نکند ؛ قتله گاه توست
امشب فضای خیمه پُر از عطر سیب توست
زینب اسیر گریه ؛ زحال عجیب توست
حرفی بزن عزیز دل من که خواهرت
مضطر ترینِ ناله امن یجیب توست
اشکت به من اجازه آوازه می دهد
دل شوره ام خبر ز غمی تازه می دهد
یک لحظه کن نظر به من زار و مضطرت
آری منم که زل زده ام در برابرت
از بسکه محو ذات خداوند اقدسی
اصلاً محل نمی دهی امشب به خواهرت
از جان من عروج مکن روح پیکرم
حرفی مزن ز رفتن خود ؛ ای برادرم
خون منِ زخود شده را کم به شیشه کن
زخم فراق ؛کم به دل خسته ریشه کن
یا حرفی از جُدا شدن از خود مگو وَ یا
با من مگو عزیز دلم صبر پیشه کن
امشب دلـم اسیــر مــلال اسـت یـــا حسین
من بی تو ؛ عین فرض محال است یا حسین
گریان ترین دیده دریایی توام
امشب اسیر غصّه فردایی توام
گفتی زبسکه یک شبه تغییر می کنی
من نیز ناتوان ز شناسایی تو ام
گفتی به ناله غرق تمنا بکن مرا
زینب بیا و خوب تماشا بکن مرا
گفتی تمام پیکر تو زخم می شود
از پای تا دم سر تو زخم می شود
اذنم دهی به صورت خود لطمه می زنم
بامن مگو که حنجر تو زخم می شود
گفتی سری به روی تنت نیست بعد از این
جز تکه بوریا کفنت نیست بعد از این
سعید توفیقی
********************
روضه امام حسین(ع)
شاعر تمام دفتر خود را مرور کرد
بعدش نشست و قافیه را جفت و جور کرد
اذنی گرفته است دوباره برای شعر
خوشحال از این عنایت و حس غرور کرد
اول نوشت “مادرم اما…” و بعد از آن
از روضه های سخت مدینه عبور کرد:
“قدش هلال و دست بر کمر گرفته بود…”
قلبش شکست و عمه به ذهنش خطور کرد
“او می دوید و…” روضه ی مقتل که می نوشت
“او می کشید و…” یاد نگاه صبور کرد
خواهر به شوق عشق به روی تل آمد و
سر را به روی نیزه… نگاهی به نور کرد
باشد اگر چه صحنه ی محشر به پا شده ست
باشد اگر چه روح امین نفخِ صور کرد
“چیزی بجز جمال و قشنگی ندیده بود…”
مافوق صبر عالم و آدم ظهور کرد
یحیی نژاد سلامتی
*****************
طعنه های تکراری…
تو مثل حضرت زهرا گلی علی واری
و آنقدر که در اینجا سه تا علی داری
شبیه روی نبی را علی صدا کردی
غدیر را… و چه ساده تو میکنی یاری
دوباره ای پسر خون بیا تحمل کن
هجوم طعنه و نیشی که هست تکراری
میان لشگر کوفی ببین یتیمان را
دگر ز نان و نمک هم نمانده آثاری
برای بارش باران هنوز میخواهی…
…برای مردم کوفه نماز بگذاری
دوباره صورت و گوشی به جرم عشق علی
پس از تو میشود آقا مکان گل کاری
تو میروی و سرت را… گمان کنم… شاید…
خدا کند که سه ساله نبیند آزاری
محسن کاویانی
*******************
خون می رود هنوز ز چشم تر شما
خیمه زده است ماه به گرد سر شما
آن زخمهای شعله فشان هفت اخترند
یا زخمهای جسم علی اکبر شما؟
آن کهکشان شعله ور راه شیری است
یا روشنان خون علی اصغر شما؟
دیوان کوفه از پی تاراج آمدند
گم شد نگین آبی انگشتر شما
از مکه و مدینه نشان داشت کربلا
گل کرد نور واقعه در خنجر شما
با زخم خویش بوسه به محراب می زدید
زان پیش تر که نیزه شود منبر شما
گاهی به غمزه یاد ز اصحاب می کنی
بر نیزه ، شرح سوره احزاب می کنی
علیرضا قزوه
*******************
روضه حضرت زینب(ع)
داری عقیله خواهر من گریه می کنی؟
آیینه برابر من گریه می کنی
از لا به لای خیمه دلم تا مدینه رفت
خیلی شبیه مادر من گریه می کنی
دلشوره می چکد ز نگاه سه ساله ام
وقتی کنار دختر من گریه می کنی
امشب برای ماندن من نذر می کنی
فردا برای پیکر من گریه می کنی
امشب نشسته ای و مرا باد می زنی
فردا به جسم بی سر من گریه می کنی
علی اکبر لطیفیان