logo

من ز دربار حسین ابن علی ماهانه دارم
کي دگر چشم طمع بر مردم بیگانه دارم
تا گرفتم دست خط نوکری از مادر او
بر در دربار آن شه منصبی شاهانه دارم

جستجو
صلوات شمار
اوقات شرعی

آخرین مطالب
مطالب پر بازدید
برچسب ها
ادعیه اعلام مراسم سخنرانی و عزاداری دهه اول محرم جلسه هیئت ذاکران فاطمی اراک حاج_حسین_نیمه_وری حاج حسین نیمه وری حسین نیمه وری دعای کمیل با صدای حاج حسین نیمه وری روضه شب شهادت حضرت زهرا (س) با نوای حاج حسین نیمه وری روضه و سینه زنی آقا ابالفضل ع زمزمه روضه شب جمعه سرود مولودی امام حسن (ع) شب بیست و یکم ماه رمضان شب قدر شبهای قدر در امامزاده ها شعر شعر امام زمان شعر شهادت شعر مناجات شهادت امام علی صوت دقایقی از زمزمه و روضه حضرت زهرا س صوت مدح و مرثیه امام صادق(ع) صوت مراسم روضه و سینه زنی شب عاشورا مراسم سینه زنی مراسم شام غریبان مصلی بیت المقدس اراک مراسم شب قدر۲۳ ماه مبارک رمضان مراسم شب های قدر مراسم شب های ماه رمضان مراسم عزاداری شب شهادت حضرت زهرا (س) با نوای حاج حسین نیمه وری مشکی_پوشان_فاطمیه مولودی خوانی شب میلاد امام هادی(ع) در حرم حضرت ابالفضل مولودی خوانی شب ولادت امام حسن عسگری (ع) میلاد امام هادی نیمه وری هیئت _باب الحوائج_کوی امام علی ع کتیپ تصویری عتبات عالیات کلیپ اربعین حسینی کلیپ تصویری باب القبله امام حسین ع کلیپ تصویری روضه علی اصغرع کلیپ تصویری زمزمه مدح امیرالمومنین ع و مدح و روضه حضرت عباس ع کلیپ تصویری سینه زنی حضرت ابوالفضل ع کلیپ تصویری مدح و روضه حضرت ابالفضل ع کلیپ تصویری مدح و روضه حضرت ابوالفضل ع کلیپ جشن نیمه شعبان کلیپ فرازی از قرائت دعای پر فیض ندبه کلیپ فرازی از قرائت دعای پر فیض کمیل
بازدید شده ها
آمار سایت
  • 0
  • 83
  • 78
  • 323
  • 232
  • 1,857
  • 6,885
  • 365,937
  • 1,755,738
  • 271,923
  • 69,325
  • 3,110
  • خرداد ۱۰, ۱۴۰۲

اشعار شب دهم محرم عاشورای حسینی


دلواپسی

مُردم از دلواپسی بسکه پریشان خاطرم
سایه ات تا برسرم باشد خدا را شاکرم

دیگر از امروز یک لحظه مشو از من جدا
تو شبیه کعبه باش و من شبیه زائرم

در نماز شب دعا کردم نبینم داغ تو
تو سلامت باشی اما من بمیرم حاضرم

تو به فکر حنجرت باش و غم من را مخور
دختر زهرایم و در حفظ معجر ماهرم

دست خود روی سرم بگذار و یا ستار گو
بوی خاک چادر مادر گرفته چادرم

ناز کم کن ای نگار نازنینم یاحسین
ترس من این است داغت را ببینم یا حسین

قاسم نعمتی

********************

روضه امام حسین(ع)

شب شبِ اشک و تماشاست اگر بگذارند
لحظه ها با تو چه زیباست اگر بگذارند

فکر یک لحظه بدون تو شدن کابوس است
با تو هرثانیه رویاست اگر بگذارند

مثل قدش قدمش لحن پیمبروارش
روی فرزند تو زیباست اگر بگذارند

غنچه آخر چقدر آب مگر می خواهد؟
عمر طفل تو به دنیاست اگر بگذارند

ساقی ات رفته و ای کاش که او برگردد
مشک او حامل دریاست اگر بگذارند

آب مال خودشان چشم همه دلواپس
خیمه ها تشنه سقاست اگر بگذارند

قامتش اوج قیام است قیامت کرده است
قد سقای تو رعناست اگر بگذارند

سنگ ها در سخنت هم نفس هلهله ها
لحن قرآن تو گیراست اگر بگذارند

تشنه ای آه و دارد لب تو می سوزد
آب مهریه زهراست اگر بگذارند

بر دل مضطرب و منتظر خواهر تو
یک نگاه تو تسلّاست اگر بگذارند

آمد از سمت حرم گریه کنان عبدالله
مجتبای تو همین جاست اگر بگذارند

رفتی و دختر تو زمزمه دارد که کفن…
…کهنه پیراهن باباست اگر بگذارند

سید محمد رضا شرافت

*********************

روضه امام حسین(ع)

در خیمه ها صدای خدایا بلند شد
زینب برای پرسش آیا ؛ بلند شد
فریاد واحسین ؛ زاعماق سینه اش
تا گشت با خبر زقضایا بلند شد

پرسید غرق ناله که آقا چه می شود ؟‌
تکلیف زینبت شب فردا چه می شود؟‌

سجاده باز کرده ای و ناله می کُنی
باران شدی و توبه ی صد ساله می کُنی
گاهی خروج می کنی از خیمه گاه خود
خیره نگاه جانب آن چاله می کُنی

انگار این عمل ؛ عمل دل به خواه توست
این تکّه از زمین نکند ؛‌ قتله گاه توست

امشب فضای خیمه پُر از عطر سیب توست
زینب اسیر گریه ؛ زحال عجیب توست
حرفی بزن عزیز دل من که خواهرت
مضطر ترینِ ناله امن یجیب توست

اشکت به من اجازه آوازه می دهد
دل شوره ام خبر ز غمی تازه می دهد

یک لحظه کن نظر به من زار و مضطرت
آری منم که زل زده ام در برابرت
از بسکه محو ذات خداوند اقدسی
اصلاً‌ محل نمی دهی امشب به خواهرت

از جان من عروج مکن روح پیکرم
حرفی مزن ز رفتن خود ؛ ای برادرم

خون منِ زخود شده را کم به شیشه کن
زخم فراق ؛‌کم به دل خسته ریشه کن
یا حرفی از جُدا شدن از خود مگو وَ یا
با من مگو عزیز دلم صبر پیشه کن

امشب دلـم اسیــر مــلال اسـت یـــا حسین
من بی تو ؛‌ عین فرض محال است یا حسین

گریان ترین دیده دریایی توام
امشب اسیر غصّه فردایی توام
گفتی زبسکه یک شبه تغییر می کنی
من نیز ناتوان ز شناسایی تو ام

گفتی به ناله غرق تمنا بکن مرا
زینب بیا و خوب تماشا بکن مرا

گفتی تمام پیکر تو زخم می شود
از پای تا دم سر تو زخم می شود
اذنم دهی به صورت خود لطمه می زنم
بامن مگو که حنجر تو زخم می شود

گفتی سری به روی تنت نیست بعد از این
جز تکه بوریا کفنت نیست بعد از این

سعید توفیقی

********************

روضه امام حسین(ع)

شاعر تمام دفتر خود را مرور کرد
بعدش نشست و قافیه را جفت و جور کرد

اذنی گرفته است دوباره برای شعر
خوشحال از این عنایت و حس غرور کرد

اول نوشت “مادرم اما…” و بعد از آن
از روضه های سخت مدینه عبور کرد:

“قدش هلال و دست بر کمر گرفته بود…”
قلبش شکست و عمه به ذهنش خطور کرد

“او می دوید و…” روضه  ی مقتل که می نوشت
“او می کشید و…” یاد نگاه صبور کرد

خواهر به شوق عشق به روی تل آمد و
سر را به روی نیزه… نگاهی به  نور کرد

باشد اگر چه صحنه ی محشر به پا شده ست
باشد اگر چه روح امین نفخِ صور کرد

“چیزی بجز جمال و قشنگی ندیده بود…”
مافوق صبر عالم و آدم ظهور کرد

یحیی نژاد سلامتی

*****************


طعنه های تکراری…

تو مثل حضرت زهرا گلی علی واری
و آنقدر که در اینجا سه تا علی داری

شبیه روی نبی را علی صدا کردی
غدیر را… و چه ساده تو میکنی یاری

دوباره‌ ای پسر خون بیا تحمل کن
هجوم طعنه و نیشی که هست تکراری

میان لشگر کوفی ببین یتیمان را
دگر ز نان و نمک هم نمانده آثاری

برای بارش باران هنوز میخواهی…
…برای مردم کوفه نماز بگذاری

دوباره صورت و گوشی به جرم عشق علی
پس از تو میشود آقا مکان گل کاری

تو میروی و سرت را… گمان کنم… شاید…
خدا کند که سه ساله نبیند آزاری

محسن کاویانی

*******************


خون می رود هنوز ز چشم تر شما
خیمه زده است ماه به گرد سر شما

آن زخمهای شعله فشان هفت اخترند
یا زخمهای جسم علی اکبر شما؟

آن کهکشان شعله ور راه شیری است
یا روشنان خون علی اصغر شما؟

دیوان کوفه از پی تاراج آمدند
گم شد نگین آبی انگشتر شما

از مکه و مدینه نشان داشت کربلا
گل کرد نور واقعه در خنجر شما

با زخم خویش بوسه به محراب می زدید
زان پیش تر که نیزه شود منبر شما

گاهی به غمزه یاد ز اصحاب می کنی
بر نیزه ، شرح سوره احزاب می کنی

علیرضا قزوه

*******************


روضه حضرت زینب(ع)

داری عقیله خواهر من گریه می کنی؟
آیینه برابر من گریه می کنی

از لا به لای خیمه دلم تا مدینه رفت
خیلی شبیه مادر من گریه می کنی

دلشوره می چکد ز نگاه سه ساله ام
وقتی کنار دختر من گریه می کنی

امشب برای ماندن من نذر می کنی
فردا برای پیکر من گریه می کنی

امشب نشسته ای و مرا باد می زنی
فردا به جسم بی سر من گریه می کنی

علی اکبر لطیفیان