
۲۵ آذر, ۱۳۹۴
پشت پرده جنایات نیجریه: موضوعی که در نیجریه در حال رخ دادن است، تلاش وهابیها و سلفیون عربستان و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس برای جلوگیری از گسترش تشیع است. کشورهای جریان وهابی در حال حاضر ثمره سالها تبلیغ و آموزش رایگان دانشجویان نیجریایی را بر باد رفته میبینند و مطئمنا ابزارهای فشار بر دولت تازه تأسیس «محمدو بوهاری» که قصد مبارزه با بوکوحرام را دارد را نیز در دست دارند.
این صفحه به روز و اشعار جدید اضافه خواهند شد.
اشعاری برای شیعیان مظلومان نیجریه:
امروز اگرچه دین حق مظلوم است
فردای شکوه و عزتش معلوم است
در غزّه، منا، نیجریه، در هرجا…
مظلومکشی تا به ابد محکوم است
یوسف رحیمی
از فرش به عرش پر کشیدید همه
در سایه ی نور، آرمیدید همه
چون جُوْن، اگرچه جسمتان است سیاه
در پیش حسین(ع) روسپیدید همه
سجاد شاکری
وقتی که چشمان جهان را خواب می گیرد
هی ژست شیک آدمی جذاب می گیرد
می آید از سمت تباهی ها کسوفی
نه روز، روشن؛ نه شبی مهتاب می گیرد
کم کم مسیر رود ها سد می شوند و
تصویر پاک چشمه را مرداب می گیرد
هر گوشه از جنگل صدای زوزه ای که
از وحشتش زلف پری ها تاب می گیرد
در نیجریه شیعیان را می کشند و
دنیا سکوت ممتدش را قاب می گیرد
آخر ولی عالم به کام عاشقان است
آن روز دنیا حالتی نایاب می گیرد
از سیب لبنانی لبهای تو لیلا
آخر لبم یک بوسه ی پر آب می گیرد
مشکی زدیم سقف و ستون اطاق را
آماده کرده ایم پر چلچراغ را
آتش گرفته ایم که آتش گرفتنی است
با ما بیا که مزه کنی احتراق را
هر روز ماست روز دهم تا یزید هست
باید که کور کرد دو چشم نفاق را
باید نشان دهیم وفای به عهد را
باید زمینه ساز شد آن اتفاق را
با دسته های “جون” به سوی تو آمدیم
تا خونشان به هم بزند این فراق را
مصداق “کل ارض” شده شهر “زاریا”
تصویر کرده کرب و بلای عراق رار
شیعه کجا و عقد عروس هزار مرد؟
دنیا بخوان سه بار برایم طلاق را
سید علیرضا شجاع
یک:
سخت است اگر، ولی علی می گویید
با درد “سینجلی علی” می گویید
دیروز بلال “احد، احد” میگفت و
امروز شما “علی، علی” می گویید
دو:
ما بیشتریم و بیشتر میگردیم
تا سیصد و سیزده نفر میگردیم
در نیجریه…یمن…در افغانستان
ما را بکشید، زندهتر میگردیم
سه:
یک دست به زلف یار داریم هنوز
یک دست به ذوالفقار داریم هنوز
طوفان جمل به راه میاندازیم
با “آل سقوط” کار داریم هنوز
چهار:
تو آمدهای و باز هم میآیی
یک جمعه سر نماز هم میآیی
تو نقشه برای عربستان داری
میآیی و از حجاز هم میآیی
علی اکبر لطیفیان