جمال حضرت حق بی نقاب می آید ز مشرق دلمان آفتاب می آید به ربنای قنوتم جواب می آید گل محمدی بوتراب می آید خدا به خانه ی ارباب احمد آورده بیا حسین که لیلا محمد آورده رسیده تا که شود جلوه ی جلال حسین جلال ذات خداوندی جمال حسین علی اکبر آقا، بزرگ آل […]

قصیده در میلاد علی اکبر (ع) امشب دل نسل جوان دارد سرور دیگری                                                                   امشب خدا در هر سری افکنده شور دیگری امشب به جان اهل دل تابیده نور دیگری                                                                   دل پیش دلبر یافته فیض حضور دیگری                                  ماه محمد (ع) طلعتی از برج زهرا آمده                                   یا بار دیگر در حجاز احمد به […]

ماه شعبان یا طلوع ماه لیلا آمده؟ یا حسین دیگری بر آل طاها آمده؟ یا بوَد ماه رجب میلاد مسعود علی یا محمّد در مه شعبان به دنیا آمده؟ پای تا سر حسن در حسن است و سر تا پا جمال یا که می‌بینم حسن با روی زیبا آمده؟ آمنـه بـار دگر حسن محمّد را […]

یم عصمت زهی امشب به دامان گوهر آوردی برای آفتاب امشب فرزوان اختر آوردی حسین ابن علی را هم پسر هم یاور آوردی تعالی الله یا لیلا علیِّ اکبر آوردی تو لیلایی و مثل آمنه پیغمبر آوردی و یا بنت اسد گردیده شیر داور آوردی محمّد (ص) خو علی رو فاطمی طینت پسر زادی ملک […]

باید برای طور کلیمی درست کرد سجاده ای گرفت و حریمی درست کرد باید برای مقدمی از بال جبرئیل یک گوشه ای نشست و گلیمی درست کرد باید در ازدحام گدا و کمی جا جائی برای مرد کریمی درست کرد باید قسم به نور دو عین حسین داد تا از خدا، خدای رحیمی درست کرد […]

هر جا سخن از خاک دری هست، سری هست هر جا تب عشق است، دل در به دری هست دیروز گدایان همه دنبال تو بودند هر جا که شلوغ است یقیناً خبری هست اجداد من از دیر زمان عاشق عشقند دیدید که در طینت ما هم هنری هست بازار مرا با قدمت گرم نکردی یک […]

تاج سری و هر نفس ما ارادت است آقا تویی و غیر تو ای شاه رعیت است روز من همیشه جوان در کنار توست شوق شماست این دل اگر با طراوت است وقتی اذان مأذنه الله اکبر است یعنی دعای همره تو استجابت است وقتی که آمدی همه گفتند احمد است کار امام نیت و […]

تو نور آمدی و شب ز خواب خوش پا شد تو چشمه آمدی اما مدینه دریا شد   گل از گل همه ی خانواده ات شکفت شکوفه های نگاه تو تا شکوفا شد   دوباره دور و بر کوچه ی بنی هاشم صدای حاجت مشتی فرشته پیدا شد   ز بس ستاره برای زیارت آمده […]

ما را سرشته اند علی وارمان کند حتی نوشته تشنه ی دیدارمان کند اصلاً خدا به روی من و تو حساب کرد وقتی که خواست برده ی بازارمان کند شاید که در خرید بزرگی شویم یا شاید نسیم آید و بیدارمان کند اما کسی نیامد و مارا نخواست کس دستی نبود تا که سبک بارمان […]