logo

من ز دربار حسین ابن علی ماهانه دارم
کي دگر چشم طمع بر مردم بیگانه دارم
تا گرفتم دست خط نوکری از مادر او
بر در دربار آن شه منصبی شاهانه دارم

جستجو
صلوات شمار
اوقات شرعی

آخرین مطالب
مطالب پر بازدید
برچسب ها
ادعیه اعلام مراسم سخنرانی و عزاداری دهه اول محرم جلسه هیئت ذاکران فاطمی اراک حاج_حسین_نیمه_وری حاج حسین نیمه وری حسین نیمه وری دعای کمیل با صدای حاج حسین نیمه وری روضه شب شهادت حضرت زهرا (س) با نوای حاج حسین نیمه وری روضه و سینه زنی آقا ابالفضل ع زمزمه روضه شب جمعه سرود مولودی امام حسن (ع) شب بیست و یکم ماه رمضان شب قدر شبهای قدر در امامزاده ها شعر شعر امام زمان شعر شهادت شعر مناجات شهادت امام علی صوت دقایقی از زمزمه و روضه حضرت زهرا س صوت مدح و مرثیه امام صادق(ع) صوت مراسم روضه و سینه زنی شب عاشورا مراسم سینه زنی مراسم شام غریبان مصلی بیت المقدس اراک مراسم شب قدر۲۳ ماه مبارک رمضان مراسم شب های قدر مراسم شب های ماه رمضان مراسم عزاداری شب شهادت حضرت زهرا (س) با نوای حاج حسین نیمه وری مشکی_پوشان_فاطمیه مولودی خوانی شب میلاد امام هادی(ع) در حرم حضرت ابالفضل مولودی خوانی شب ولادت امام حسن عسگری (ع) میلاد امام هادی نیمه وری هیئت _باب الحوائج_کوی امام علی ع کتیپ تصویری عتبات عالیات کلیپ اربعین حسینی کلیپ تصویری باب القبله امام حسین ع کلیپ تصویری روضه علی اصغرع کلیپ تصویری زمزمه مدح امیرالمومنین ع و مدح و روضه حضرت عباس ع کلیپ تصویری سینه زنی حضرت ابوالفضل ع کلیپ تصویری مدح و روضه حضرت ابالفضل ع کلیپ تصویری مدح و روضه حضرت ابوالفضل ع کلیپ جشن نیمه شعبان کلیپ فرازی از قرائت دعای پر فیض ندبه کلیپ فرازی از قرائت دعای پر فیض کمیل
بازدید شده ها
آمار سایت
  • 0
  • 120
  • 91
  • 172
  • 136
  • 1,747
  • 10,307
  • 281,725
  • 1,802,863
  • 302,079
  • 93,373
  • 3,234
  • شهریور ۳۱, ۱۴۰۲

گلواژه صحیفه نور است فاطمه


گلواژه صحیفه نور است فاطمه

سر سبز تر ز شاخه طور است فاطمه

با ان که در حجاب تقدس نهفته است

تفسیر ایه ایه نور است فاطمه

پیچیده از حریر حیا حرمتش ببین

حتی نهان ز دیده کور است فاطمه

بخشد لباس خویش به سائل شب زفاف

از مشی هر عروس به دور است فاطمه

وقتی که در حضور خدا سجده می برد

خود معنی کمال حضور است فاطمه

بر شیعه علی چه غم است از پل صراط

انجا که خود جواز عبور است فاطمه

با گریه اش که پرده تزویر می درد

رسوا کننده زر و زور است فاطمه

در روز تلخ حادثه در یاری از علی

یک پارچه حماسه و شور است فاطمه

سر پیش دشمنان علی خم نمی کند

بر سینه اش مدال غرور است فاطمه

اهسته کن عبور ز پهلویش ای نسیم

بشکسته همچو جام بلور است فاطمه

یابن الحسن ز پرده غیبت در ا که سخت

در انتظار روز ظهور است فاطمه

****************

امد کنار بستر زهرا علی نشست

اهی کشید و از دل پر درد نگاه کرد

خورشید اسمان ولایت ستاره ریخت

تا یک نظر به هاله اطراف ماه کرد

گفت ان سیاه دل که به تو سد راه کرد

روی تو را نه روز علی را سیاه کرد

***************

من میخوام به پات تمنا بیارم

اشکم و برا مداوا بیارم

پیش دست تو خجالت می کشم

تو خونه دستم و بالا میارم

من میخوام مثل بهار گریه کنم

بشینم با ذوالفقار گریه کنم

تو دلت پره منم دلم پره

پس کمی بخواب بذار گریه کنم

اومدن توی خونم قدم زدن

توی کوچه بچه هام و هم زدن

شبا دیگه دور هم جمع نمیشیم

بد جوری زندگیم و بهم زدن

چجوری من پرم و بلند کنم

از زمین همسرم و بلند کنم

توی کوچه زدنت روم نمیشه

پیش مردم سرم و بلند کنم

***************

فاطمه حرف جدایی کم بزن

خودت این وضعیت و بهم بزن

بچه ها دارن تموشا میکنن

هر طوری شده پاشو قدم بزن

چه روزای خوبی بود یادش بخیر

همه چی گذشت چه زود یادش بخیر

سه ماه صورت من رو ندیدی

صورتم نبود کبود یادش بخیر

۰۲ زمینه

دو سه ماهه توی خونه

غم و غصه روزیمونه

تو که حالت رو براه نیست

حال ما هم پریشونه

روی ماهمون گرفته و

دل اسمون گرفته و

شده بخت ما سیاهی

دل همسرت شکسته و

دست لاغرت شکسته و

بمیرم برات الهی

خورشید اسمون علی

امید نیمه جون علی

بمون تا بمون علی

چرا داری پیش چشمام

میپوشونی روت و از من

چرا دیشب تو نمازت

دعا کردی واسه رفتن

تنها هم کلام من تویی

جواب سلام من تویی

میبینی صدام میلرزه

اشک چشم حیدر و ببین

پهلوون خیبر و ببین

داره زانوهام میلرزه

ای سرو قد کمون علی

ای یاور جوون علی

بمون تا بمون علی

خورشید اسمون علی

امید نیمه جون علی

بمون تا بمون علی

مگه بهتر شده حالت

که تو کار خونه کردی

توی حرفاش میگه زینب

که موهاش و شونه کردی

نکنه روزای رفتنه

روی دست تو یه پیرهنه

که سپردی دست زینب

تا یه روز بده برادرش

روزی که میشه جدا سرش

روبروش نشسته زینب

بانوی مهربون علی

راهی نشو بدون علی

بمون تا بمون علی

خورشید اسمون علی

امید نیمه جون علی

بمون تا بمون علی

بیا نگار اشنا شب غمم سحر نما

مرا به نوکری خود شها تو مفتخر نما

ای گل وفا حسین معدن سخا حسین

ز کودکی دلم شده اسیر و مبتلای تو

خدا کند که جان دهم به عشق کربلای تو

ای گل وفا حسین معدن سخا حسین

۰۳ واحد

اگر بال و پرم بخشند بی زهرا نمی خواهم

وگر جان و سرم بخشند بی زهرا نمی خواهم

اگر روز قیامت از عطش جانم به لب اید

شراب کوثرم بخشند بی زهرا نمی خواهم

اگر اب بقا ریزند بی حیدر نمی نوشم

وگر چشم ترم بخشند بی زهرا نمی خواهم

اگر سلمان شوم بی مهر زهرا تا مسلمانم

خلوص بوذرم بخشند بی زهرا نمی خواهم

اگر چون نخل خشکی باشم و از روضه رضوان

همه برگ و برم بخشند بی زهرا نمی خواهم

اگر با دست جبریل امین پروانه جنت

به صبح محشرم بخشند بی زهرا نمی خواهم

اگر بر مسند شاهی به بام اشک بنشینم

هزاران کشورم بخشند بی زهرا نمی خواهم

اگر از کثرت اشک سحر در خلوت شبها

دو دریا گوهرم بخشند بی زهرا نمی خواهم

اگر دائم بمیرم وز نفس های مسیحایی

روان بر پیکرم بخشند بی زهرا نمی خواهم

اینجا که عطراگین به بوی مشک و عود است

این خانه گویا خانه یاس کبود است

روزی دو مرغ عشق اینجا لانه کردند

لیلی و مجنون را به خود دیوانه کردند

هم جان هم بودن و هم جانانه هم

هم شمع هم بودند و هم پروانه هم

امید او بود این چراغ خانه او

گل بود زهرا و علی پروانه او

اما زمانه سبزی گلشن سر امد

این گلشن سر سبز در خاکستر امد

گلچین در اینجا شعله ها افروخت افروخت

در شعله اتش گل و پروانه می سوخت

پروانه را با بال های بسته بردند

از ترس اینجا غنچه ها صد بار مردند

گل نیمه جان و غنچه بی جان هر دو بر خاک

اینجا دل پروانه شد صد بار صد چاک

۰۴ واحد

ای پدر بنشین و با من قصه یاور بگو

ماجرای محسن شش ماهه و مادر بگو

من نمیدانم چرا از میخ در خون می چکد

گر تو میدانی پدر اسرار میخ در بگو

یک گل میان علقمه فتاده

دستش شده از تن جدا ابالفضل

بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا

بر دلم ترسم بماند ارزوی کربلا

۰۵ شور

میدونی کربلا چه وقت دیدن داره

وقتی که دم اذون مغربش هوای شهر بارونه

نمی دونم چرا دلم پر اشوبه

فهمیدم همیشه عشق لیلی زینت قلب مجنونه

حالا که نشد کربلا برم

یه جورایی ازرده خاطرم ارزوم و

نمی خوام زیر گل ببرم

کربلا

منم و این حرم من و دو تا گلبرگ تنهایی

منم و شهری که شبای جمعش هست رویایی

منم و دستای کریم اربابم ثار الله

منم و اون نگاه پر تب و مهر زهرایی

شبای حرم یادم نمیره

میدونی دلم بد جور اسیره مادر تو

می دونم دستم و میگیره

کربلا

این دل تنگم عقده ها دارد

گوییا میل کربلا دارد

یه مادری تو کاروون پرشونه فرزنده

تا که نگاش می افته شیش ماهش داره می خنده

تو کاروون دل سه ساله ای غصه چون داره

دلش و به عمو ابالفضلش می بنده

میگه عمو اروم جونمه

عمویی تموم وجودم

روی دوشش همه دنیا زیر پرمه

ابالفضل

دلم گرفته دوباره این شبا برات دلم گرفته

میبینی بازم چه جوری روز و شب و ازم گرفته

دلم گرفته

دلم اسیره غروب کربلا رو که یادم نمیره

هر دفه اقا عکس ضریح و میبینم

گریم میگیره

خوابت و دیدم دوباره انگار که به ارزوم رسیدم

باشه قبوله اصن برای دیدنت جونم و میدم

چیزی ندارم فقط می تونم سرم و برات بیارم

یه حالی میشم وقتی تو سجده سر رو تربتت میذارم

بمیرم از غمت اقا همه ارزوم اینه

وقتی ارباب من باشی نوکری خیلی شیرینه

اقام اقام حسین اقام

دوای دردم این دفه که بیام دیگه بر نمیگردم

مثل همیشه بزرگی کن اگه که من جوونی کردم

من و صدا کن مثل قدیم تو روضه ها من و نیگاه کن

حالم خرابه این روزا اقا واسه من خیلی دعا کن

دل بی قراره ولی همیشه یه نفر هوام و داره

وقتی هوات و کردم مگه میشه امام رضا تنهام بذاره

صاحبمونه یه عمره رو قلبم دارم ازش نشونه

خودش غریبه نمیذاره که نوکرش غریب بمونه

گلو بریده مثل تو کشته ای غریب کسی ندیده

بمیره مادر کی اومده موی سر تو رو کشیده

چه نا مرتب سرت به روی نی تنت به زیر مرکب

سرت جدا شد جلو چشای خواهرت بی چاره زینب

یه کاری کن که قلبم یه ذره اروم بشه

می خوام بیام پیش تو یه کاری کن روم بشه

روم بشه بازم بیام روم بشه بگم سلام

روم بشه بازم بگم ای جان اقام

درستش کن خراب کردم

روی لطفت خیلی حساب کردم

۰۶ روضه پایانی

دل خسته ام دلم مشکن

ببین به گریه اهسته ام دلم مشکن

تو دل نواز تری فرد روزگارانی

به یک نگاه تو دل بسته ام دلم مشکن

ندهد فرصت گفتار به مهتاج کریم

گوش این طایفه اواز گدا نشنیدست

این بار گاه کیست که در استانه اش

جبریل شد کبوتر و خورشید دانه اش

تنها مرجع اشعار حاج محمود کریمی shear.blog.ir