logo

من ز دربار حسین ابن علی ماهانه دارم
کي دگر چشم طمع بر مردم بیگانه دارم
تا گرفتم دست خط نوکری از مادر او
بر در دربار آن شه منصبی شاهانه دارم

جستجو
صلوات شمار
اوقات شرعی

آخرین مطالب
مطالب پر بازدید
برچسب ها
ادعیه اعلام مراسم سخنرانی و عزاداری دهه اول محرم جلسه هیئت ذاکران فاطمی اراک حاج_حسین_نیمه_وری حاج حسین نیمه وری حسین نیمه وری دعای کمیل با صدای حاج حسین نیمه وری روضه شب شهادت حضرت زهرا (س) با نوای حاج حسین نیمه وری روضه و سینه زنی آقا ابالفضل ع زمزمه روضه شب جمعه سرود مولودی امام حسن (ع) شب بیست و یکم ماه رمضان شب قدر شبهای قدر در امامزاده ها شعر شعر امام زمان شعر شهادت شعر مناجات شهادت امام علی صوت دقایقی از زمزمه و روضه حضرت زهرا س صوت مدح و مرثیه امام صادق(ع) صوت مراسم روضه و سینه زنی شب عاشورا مراسم سینه زنی مراسم شام غریبان مصلی بیت المقدس اراک مراسم شب قدر۲۳ ماه مبارک رمضان مراسم شب های قدر مراسم شب های ماه رمضان مراسم عزاداری شب شهادت حضرت زهرا (س) با نوای حاج حسین نیمه وری مشکی_پوشان_فاطمیه مولودی خوانی شب میلاد امام هادی(ع) در حرم حضرت ابالفضل مولودی خوانی شب ولادت امام حسن عسگری (ع) میلاد امام هادی نیمه وری هیئت _باب الحوائج_کوی امام علی ع کتیپ تصویری عتبات عالیات کلیپ اربعین حسینی کلیپ تصویری باب القبله امام حسین ع کلیپ تصویری روضه علی اصغرع کلیپ تصویری زمزمه مدح امیرالمومنین ع و مدح و روضه حضرت عباس ع کلیپ تصویری سینه زنی حضرت ابوالفضل ع کلیپ تصویری مدح و روضه حضرت ابالفضل ع کلیپ تصویری مدح و روضه حضرت ابوالفضل ع کلیپ جشن نیمه شعبان کلیپ فرازی از قرائت دعای پر فیض ندبه کلیپ فرازی از قرائت دعای پر فیض کمیل
بازدید شده ها
آمار سایت
  • 0
  • 203
  • 152
  • 172
  • 136
  • 1,830
  • 10,390
  • 281,808
  • 1,802,946
  • 302,140
  • 93,433
  • 3,234
  • شهریور ۳۱, ۱۴۰۲

فاطمه الزهرا هجوم به خانه وحی-محمود قاسمی


سرو قامت خمیده می بینم
یا کمانی ز نور می آید؟
به گمانم سوی اُحد امروز
زنی از راه دور می آید
زنی از جنس یاس و نیلوفر
یاس با ساقه شکسته شده
رنگ رخساره اش خبر میداد
قلبش از روزگار خسته شده
ناگهان ابر تیره ای آمد
بوی باران گرفت این صحرا
آن دمی که گرفت دستان
دو پسر بچه دست مادر را

 

مادری ناتوان تر از هر کس
مادری دل پریش و خسته و زار
می نشیند کنار قبر عمو
با دو چشمی شبیه ابر بهار

 

ناله سر می دهد، پناه پدر!
حمزه شیر گیر شیرافکن!
فاطمه هستم ای عمو برخیز
آمدم  خسته با حسین و حسن

 

ای عمو غربت مرا بنگر
بنگر فاطمه به چه حالیست
به تو سربسته گویم ای حمزه
بین این شهر جای تو خالیست

 

بین آن کوچه ای که یک روزی
بی حیایی به راه من سد شد
دست سنگین او چو بالا رفت
ناگهان حال و روز من بد شد

 

تو نبودی و دود و آتش بود
ز دل کودکان امان بردند
کاری از دست خسته ام نرسید
که علی را کشان کشان بردند

 

عربده می کشید نامردی
به در خانه ام لگد می زد
تو کجا بودی ای عمو آنروز
که به من حرفهای بد می زد

 

ای عمو جان بگیر دستم تا
خسته و سر به زیر گریه کنیم
خیز تا بر غریبی حیدر
بنشینیم و سیر گریه کنیم

 

در بیابان بی کسی آن روز
تا سما نا له های فاطمه رفت
دل بی تاب و نا شکیبایم
از اُحد تا کنار علقمه رفت

 

یادم آمد که دختری روزی
سر قبر عمو فغان می داد
بین گریه کبود جسمش را
به عمو جان خود نشان می داد

 

در غروبی که آسمان خون شد
معجرم رفت و بی نقاب شدم
دور از چشم تو عمو عباس
خارجی زاده من خطاب شدم

 

گر نشد آب آبرو داری
به فدای سرت عمو جانم
از خجالت کنار این دریا
آب شد پیکرت عمو جانم …

محمود قاسمی