
امام زمان(عج)-مناجات
این گدا بر سر راهت چه قَدَر بنشیند
تا به کی شب به تمنای سحر بنشیند
رفته بینایی یعقوب دو چشمم٬ یوسف!
تو بیا تا که غباری به بصر بنشیند
نظری کن تو طبیبانه بر این غمزده تا
شعله ی آتش این زخم جگر بنشیند
من چه می خواهم از این عمر اگر یک روزی
قدمت بر سر این دیده ی تر بنشیند
کاش من روز طلوع تو به دنیا باشم
آن زمانی که به پای تو قمر بنشیند
تاج شاهی نپذیرم به سرم بگذارند
بر سرم دست پر از مهرت اگر بنشیند
آن قدر منتظر آمدنت خواهم ماند
کز مزارم گل نرگس به ثمر بنشیند
امام زمان(عج)-مناجات
صاحبا یک نظری کن به گدا عیبی نیست
رحم بر اشک دو چشم فقرا عیبی نیست
دل ویرانه ی ما و نظر لطف شما
نظرت گر برسد بر دل ما عیبی نیست
کوری من اثر بردگی شیطان است
چشم بیمار بگیرد چو شفا عیبی نیست
“روزها فکر من این است و همه شب سخنم”
من ندیدم رخ محبوب… چرا عیبی نیست؟!
حال افتاده ام از پا…به تو رو آوردم
تو بگیری ز کرم، دستِ مرا عیبی نیست
بارها اشک تو از فعل بدم جاری شد
گر بمیرم ز غم اشک شما عیبی نیست
درکثافات عمل غرق شدم کاری کن
دست خود را تو بگیری به دعا عیبی نیست
ما که مردیم و ندیدیم جمالت آقا
ما شنیدیم فقط وصف تو را یا مولا
موضوع : مناجات فراق با امام زمان(عج)،