
امام رضا(ع)-مدح و مناجات
آن ذره ام که در پی خورشید آمدم
عبدم به آشیانۀ توحید آمدم
یا ایها الرئوف که گفتم ، دلم شکست
وقتی که خوب سینه درخشید آمدم
وقتی هزار حج ، به همین یک زیارت است
چندین هزار حج ، به همین دید آمدم
با دل زیارت حرم یار می کنم
در این سفر بدون روادید آمدم
این نوکری به تاج سلیمان نمی دهم
با خضر راه ، این ره جاوید آمدم
هان گندم بهشت کجا ، گندم حرم
تا با توأم که گفته به تبعید آمدم
من آستانه بوس سناباد مشهدم
چونکه مرا به قافله خواندید آمدم
با هر بهانه زائر گنبد طلا شدم
من آن کبوترم که به امّید آمدم
اصلاً نگفت بار گناهت زیاد شد
هرچه شدم رفوزه تجدید آمدم
عبدالحسین بودنِ من هم از این سراست
من کربلا نرفته به تمجید آمدم
آقا مرا کنار خودت تا خداببر
حالا که آمدم تو مرا کربلا ببر