logo

من ز دربار حسین ابن علی ماهانه دارم
کي دگر چشم طمع بر مردم بیگانه دارم
تا گرفتم دست خط نوکری از مادر او
بر در دربار آن شه منصبی شاهانه دارم

جستجو
صلوات شمار
اوقات شرعی

آخرین مطالب
مطالب پر بازدید
برچسب ها
ادعیه اعلام مراسم سخنرانی و عزاداری دهه اول محرم جلسه هیئت ذاکران فاطمی اراک حاج_حسین_نیمه_وری حاج حسین نیمه وری حسین نیمه وری دعای کمیل با صدای حاج حسین نیمه وری روضه شب شهادت حضرت زهرا (س) با نوای حاج حسین نیمه وری روضه و سینه زنی آقا ابالفضل ع زمزمه روضه شب جمعه سرود مولودی امام حسن (ع) شب بیست و یکم ماه رمضان شب قدر شبهای قدر در امامزاده ها شعر شعر امام زمان شعر شهادت شعر مناجات شهادت امام علی صوت دقایقی از زمزمه و روضه حضرت زهرا س صوت مدح و مرثیه امام صادق(ع) صوت مراسم روضه و سینه زنی شب عاشورا مراسم سینه زنی مراسم شام غریبان مصلی بیت المقدس اراک مراسم شب قدر۲۳ ماه مبارک رمضان مراسم شب های قدر مراسم شب های ماه رمضان مراسم عزاداری شب شهادت حضرت زهرا (س) با نوای حاج حسین نیمه وری مشکی_پوشان_فاطمیه مولودی خوانی شب میلاد امام هادی(ع) در حرم حضرت ابالفضل مولودی خوانی شب ولادت امام حسن عسگری (ع) میلاد امام هادی نیمه وری هیئت _باب الحوائج_کوی امام علی ع کتیپ تصویری عتبات عالیات کلیپ اربعین حسینی کلیپ تصویری باب القبله امام حسین ع کلیپ تصویری روضه علی اصغرع کلیپ تصویری زمزمه مدح امیرالمومنین ع و مدح و روضه حضرت عباس ع کلیپ تصویری سینه زنی حضرت ابوالفضل ع کلیپ تصویری مدح و روضه حضرت ابالفضل ع کلیپ تصویری مدح و روضه حضرت ابوالفضل ع کلیپ جشن نیمه شعبان کلیپ فرازی از قرائت دعای پر فیض ندبه کلیپ فرازی از قرائت دعای پر فیض کمیل
بازدید شده ها
آمار سایت
  • 0
  • 32
  • 24
  • 174
  • 128
  • 1,216
  • 10,641
  • 272,747
  • 1,805,633
  • 304,204
  • 95,191
  • 3,240
  • مهر ۱۱, ۱۴۰۲

اشعار فاطمیه (س)لطیفیان


زهرا اگر نبود خدا مظهری نداشت

توحید انعکاس نمایانتری نداشت

جز در مقام عالی زهرا فنا شدن

ملک وجود فلسفه دیگری نداشت

زهرا اگر در اول خلقت ظهور داشت

دیگر خدا نیاز به پیغمبری نداشت

فرموده اند در برکات وجود او

زهرا اگر نبود علی همسری نداشت

محشر بدون مهریه ی همسر علی

سوگند می خوریم شفاعتگری نداشت

حتی بهشت با همه نهرهای خود

چنگی به دل نمی زد اگر کوثری نداشت

دیروز اگر به فاطمه سیلی نمی زدند

دنیا ادامه داشت، دگر محشری نداشت

علی اکبر لطیفیان

ای همسرم مرو

ای آفتاب روشنم ای همسرم مرو

اینگونه از مقابل چشم ترم مرو

با تو تمام زندگیم بوی سیب داشت

ای میوه بهشتی پیغمبرم مرو

جان مرا بگیر خدا حافظی مکن

از روبروی دیده ی نا با ورم مرو

تا قول ماندن از تو نگیرم نمی روم

ای سایه بلند سرم. از سرم مرو

لطف شب عروسی دختر به مادر است

پس لااقل به خاطر این دخترم مرو

علی اکبر لطیفیان

نیمه دیگر

آهسته می شوید یگانه همسرش را

با آب زمزم آیه های کوثرش را

آهسته می شوید غریب شهر یثرب

پشت و پناه و تکیه گاه و یاورش را

تنها کنار نیمه های پیکر خود

می شوید امشب نیمه های دیگرش را

آهسته می شوید مبادا خون بیاید

آن یادگاریهای دیوار و درش را

پی می برد آن دستهای مهربانش

بی گوشواره بودن نیلوفرش را

می گرید اما باز مخفی می نماید

با آستینی بغضهای حنجرش را

در خانه ی او پهلوی زهرا ورم کرد

حق دارد او بالا نمی گیرد سرش را

با گریه های دخترانه زینب آمد

بوسد کبودی های روی مادرش را

بر شانه های آفتابی اش گرفته

مهتاب هجده ساله ییغمبرش را

دور از نگاه آسمانها دفن می کرد

در سرزمین های سئوالی همسرش را

علی اکبر لطیفیان

هجده نفس

از آسمان آمدم من از سمت عرش یگانه

از آن طرفـها که بامش هرگـز ندارد کرانه

اول بنـا بود چندین و چنـد روزی بمانم

در گوشه ای از مدینه در برهـه ای از زمانه

نزدیک هجده نفس بود عمرم در این خاک خاکی

یک عمر هجده بهاره یک عمر پیغمبرانـه

می خواستم پر بگیرم برگردم آنجـا که بـودم

بالم شکست و نشستم دو ماه در کنج لانه

کردند کاری که هر شب پیش نـگاه مدینه

سر می زدم کوچه کوچه ، در می زدم خانه خانه

هم دستم از شانه افتـاد هم شانه از دستم افتـاد

تـا که پریشان بمانـد این گیسوی دختـرانه

بالم اگر پربگیرد پـرواز از سر بگیـرد

دیگـر نمی ماند از من حتی نشان ِ نشانه

من مال اینجـا نـبودم تـا که در اینجـا بمانـم

از آسمان آمدم من پس می روم سمت خـانه

علی اکبر لطیفیان

خاکستر

وقتش شده نگاه به دور و برت کنی

فکری برای این همه خاکسترت کنی

عذر مرا ببخش، دوایی نداشتم

تا مرهم کبودی چشم ترت کنی

امشب خودم برای تو نان می پزم ولی

با شرط اینکه نذر تب پیکرت کنی

مجبور نیستی، که برای دل علی

یک گوشه ای بنشینی و چادر سرت کنی

من قبله و تو در شرف روبه قبله ای

پس واجب است روی به این همسرت کنی

زحمت مکش خودم به حسین آب می دهم

تو بهتر است، فکری برای پرت کنی

ای کاش از بقیه ی پیراهن حسین

معجر ببافی و کفن دخترت کنی

من، زینب، حسن، همه ناراحت توایم

وقتش شده نگاه به دورو برت کنی

علی اکبر لطیفیان