
امام سجاد(ع)-شهادت
مظلومم و به داغ و بلا مبتلا منم
عمری سفیر واقعه ی کربلا منم
یک عمر گریه کرده ام از غربت حسین
بنیان گذارِ نهضتِ اهل بُکا منم
دارم بِه دوش خود عَلَمِ انقلابِ اشک
از کربلا پیمبرِ اشک و دعا منم
من پاره ی تنِ بدنی پاره پاره ام
نور نگاه خامس آل کسا منم
جای کفن برای تن بی سر حسین
آن کس که خواست بهر پدر بوریا منم
از مقتل امام، عبورم، که داد خصم
در قتلگاه عابد افتاده پا منم
با کعب نی تمام تنم را کبود کرد
با ریسمان و سلسله ها آشنا منم
من دیده ام هجوم حرامی به خیمه را
دل خون ترین امامِ پس از نینوا منم
ذبح عظیم را همه دیدم به چشم خویش
یعنی شهید و شاهد خون خدا منم
آن کس که برق نیزه و شمشیر کوفه را
دیده کنار قتلگه هل اتا منم
پیراهن از تن پدرم برده اند هیچ
ناظر به درد غارت آل عبا منم
سوز تَبَم ز شعله ی آتش زیادتر
معصوم سینه سوخته ی خیمه ها منم
معجر برای دختر زهرا نمانده بود
آن کس که داشت خون دل از این جفا منم
بر خواهران خویش جسارت که دیده است؟
آن که به سینه حبس کند غصه را منم
هجده سر بریده که دیده به نیزه ها؟
مردی که بود شاهد این ماجرا منم
با ریسمان کشید چهل منزلم عدو
ناقه سوار کوفه و شام بلا منم
وقتی سر شکسته ی من سوخت از شرر
خورشیدِ بِینِ شعله شده بر ملا منم
زنجیر، استخوان مرا هم شکسته بود
ماه هلال مانده ی بی آشنا منم
آن کس که در حفاظتِ ناموس کبریا
با سهل گفت: زود کنارم بیا منم
ای کاش مادرم به جهانم نزاده بود
مضطرترین امام پس از کربلا منم
با این همه به یاریِ زینب تمام راه
آن که نمود معجزه با خطبه ها منم
تکثیر کرده ام به جهان اشک و آه را
یعنی امیر قافله ی نینوا منم
مسموم و تشنه لب شدم آخر شهید عشق
آری امام کشته ی زهر جفا منم